شهرستان ادب: «در زمانی که قلم‌ها شکسته، زبان‌ها بسته و گلو‌ها فشرده بود، او از اظهار حق و ابطال باطل دریغ نمی‌کرد. در آن روزگار که در حقیقت، حق حیات از مردم ایران سلب شده بود، این عالم ضعیف الجثه با جسمی ‌نحیف و روحی بزرگ و شاداب از ایمان، صفا و حقیقت و زبانی همچون شمشیر حیدر کرار، رویارویشان ایستاد و فریاد کشید و حق را گفت و جنایات را آشکار کرد.»  امام خمینی(ره)

 درخشش اخترانی فروزان در آسمان تاریخ و فرهنگ هر جامعه، نشان از استعداد، توانمندی‌ها و بالندگی‌هایی دارد که در جوهره و نهاد هر جامعه و مردمش نهفته است. آشنایی با فراز و نشیب و نقاط تابناک و الهام‌بخش حیات این فرزانگان به جویندگان راه و پویندگان مسیر همچون چراغی روشنایی می‌بخشد.

حسن بن اسماعیل طباطبایی که نسبش به امام حسن مجتبی(ع) می‌رسد، نمونه‌ای از این گنج‌های پنهان و ذخیره‌ای نهفته در تاریخ سرزمین ایران می‌باشد. او که با‌اندیشه‌ای سترگ و درخشان در برزخ میان قاجار و پهلوی قدم به عرصه نهاد و خواهان مجد و عظمت ایران و اسلام بود. آن روز که کسی تصور نمی‌کرد که روستازاده ای تهی‌دست در سرابۀ اصفهان، روزی از چهره‌های تابناک ایران شود و با رضاخان، مظهر استبداد و فرمانبر استعمار، مبارزه کند و آن قدر در راه آزادی، عدالت و اجرای احکام اسلام پافشاری کند که به حبس افتد و زهر نوشد. ولی تقدیر چنین رقم خورد که این روستازاده، عالمی‌پارسا و مجتهدی باتقوا گردد و با مقام بالای علمی ‌و توانایی تدریس لقب «مدرس» را از آن خود سازد.

او این امتیاز را بر دیگر همتایان خود داشت که تنها به درس و بحث حوزه بسنده نکرد؛ بلکه زمان‌شناسی بود که درک درستی از اوضاع سیاسی اجتماعی داشت و در کنار تدریس و تحصیل، به‌موقع در سیاست دخالت می‌کرد. می‌فرمود: «سیاست ما عین دیانت ماست و دیانت ما عین سیاست ما.» آن زمان که در مجلس شورای ملی حضور یافت، هوشیارانه در تصمیم‌گیری‌ها و تصویب‌ها دخالت کرد تا مشروطه را اصالت بخشد و مجلس شورا را به راستی عدالت خانه کرد. با هر گونه دخالت خارجی مخالفت و با ایادی آنان به شدت به مبارزه پرداخت. به‌سبب این ویژگی‌ها بود که امام خمینی(ره) بارها از او تجلیل کردند و القاب را برایش کوتاه و کوچک شمردند؛ از او به عنوان الگویی برای دولت‌مردان، خصوصاً وکلای مجلس نام بردند و برای همیشه «زندۀ تاریخ» نامیدند.

آن که مجلس را ز دشمن پاس داشت